شاید جمله «همیشه اولینها به یاد میمانند» برای بسیاری دربردارنده حسهای رمانتیک و عاشقانهای باشد که برای اولین بار تجربه کردند و ... اما من هر وقت این جمله را میشنوم یا میبینم قبل اینکه خاطره ای از حافظهام در ذهنم جاری بشه آب دهانم را باید قورت بدم و افسوس بخورم که ... باوجوداینکه قدرت تمیز حس چشاییام مثل اغلب حسهای دیگرم آنچنان قوی نیست اما این حس یکی از اولین خاطره های ماندگار را در ذهنم ثبت کرده است و ... زمان دقیق این خاطره یادم نیست اما یادمه تازه خودم شروع به غذا خوردن کرده بودم و مثل خیلی از بچهها رنگ و شکل غذاها از بو و مزه شون برام مهمتر بود و ... سفره پهنشده بود و همه دنبال من بودن و صدا می زدن که بیا شام بخور و ... بالاخره از گنجه ای که پناهگاهی امن برای من بود خارج شدم و اومدم سر سفره و شروع به بهانهگیری که من گرسنه نیستم و غذا نمیخورم و ... تهتغاری خونه بودم پس طبیعی بود همه سعی می کردن دلم را به دست بیارن و ... بالاخره راضیم کردن که فقط گوشت بخورم و کمی هم آبگوشت سر بکشم و چیز دیگری نخورم و ... اون شب اولین باری بود که خودم شروع کردم به غذا خوردن، بهانهگیری ادامه داشت من گوشتش دوست ندارم، نمیتوانم فرو بدم، اصلاً چرا رنگش با گوشت های قبلی فرق داره و ... بالاخره کممحلی خانواده باعث شد تا غذا برایم محل توجه شود و ... هنوز هم وقتی به اون تکه گوشتی که اون شب خوردم فکر میکنم طعمش را زیر دندانم حس میکنم و ... برخلاف اغلب بچههای هم سن و سالم که از آبگوشت دلخوشی نداشتن و همیشه غر میزدن که ما آبگوشت نمیخوریم و ... من آبگوشت را به همهچیز ترجیح میدادم چون اولین طعم واقعی بود که چشیده بودم و هنوز که هنوزه دوست دارم باز تکرار بشه و ... البته بعداً فهمیدم طعم خاصی که آبگوشت آن شب داشت مربوط به گوشتش بود! آن آبگوشت با گوشت نمکی دودی درستشده بود و شاید مهمترین خاطره غذایی من باشد و...
+ تاريخ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ساعت 22:10 نويسنده بهزاد |
تاراج نامه: درد دلی با سایه ام...
ما را در سایت تاراج نامه: درد دلی با سایه ام دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : epandarid بازدید : 159 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 19:48